یادداشت

برای امیرعلی و دیگر شهدای ورزشکار

یادداشت یک خبرنگار برای شهدای ورزشکار

یادداشتی برای امیرعلی، مهدی، نیلوفر و پارسا؛ چهار ورزشکاری که در خانه خود شهید شدند.

در هیاهوی اخبار و تحلیل‌های سیاسی، گاهی چهار نام، مثل چهارتکه نور، بی‌هیچ شعار و صدا، از دل خاکستر برخاسته و بر قلب ملت حک می‌شوند:

امیرعلی ۱۳ساله تکواندوکار نوجوان ، مهدی پولادوند جوان اسب‌سوار ، نیلوفر قلعه‌وند، مربی پیلاتس ، پارسا منصور ورزشکار خوش‌تکنیک رشته پدل.

چهار انسان، چهار ورزشکار، چهار فرزند این خاک، نه در میدان مبارزه، بلکه در خانه‌های‌شان، در خواب یا در امنیتی که باید بدیهی‌ترین حق انسان باشد، به دست رژیمی که سال‌هاست مفاهیم “امنیت”، “انسانیت” و “قانون” را تحقیر کرده، جان دادند.

این جنایت صرفاً حمله به خاک ایران نبود؛ حمله به مفهوم زندگی بود. به رؤیای پسرکی که کمربند رنگی‌اش را تازه گرفته بود. به نگاه عاشق زنی که در کلاس‌های پیلاتس، اعتمادبه‌نفس به زنان می‌آموخت. به دستان جوانی که افسار اسبش را نه برای جنگ، که برای رقابت و زیبایی‌طلبی می‌کشید. به امید یک نسل، نه فقط به جان یک خانواده.

ورزشکاران، در همه جوامع، نماد زندگی، سلامت، امید و صلح‌اند. آن‌که به ورزشکار حمله می‌کند، فقط تن او را نمی‌کشد؛ روح جامعه را نشانه می‌رود. دشمنی که به خانه‌ ورزشکار بمب می‌فرستد، پیام روشن دارد: من از شادمانی، از نظم، از تلاش جمعی، از آرزوی جهانی بهتر می‌ترسم.

امروز نیلوفر قلعه‌وند دیگر در کلاس پیلاتس حاضر نمی‌شود، اما شاگردانش هنوز باور دارند که سلامت یک زن، پایه سلامت یک ملت است.

مهدی پولادوند دیگر به میدان اسب‌دوانی نمی‌رود، اما نامش بر پیشانی غیرت و نجابت ایل و تبارش باقی خواهد ماند.

پارسا منصور شاید دیگر راکت در دست نگیرد، اما پدل ایران به نام او مدیون خواهد بود.

و امیرعلی… پسرکی که حتی فرصت نکرد به تیم ملی فکر کند، حالا پرچم‌دار نسلی شد که مظلومانه شهید شد، اما بی‌صدا نماند.

و امروز، نه تنها ایران، بلکه وجدان بیدارِ جامعه جهانی ورزش نیز باید مطالبه‌گرِ خون این عزیزان باشد. فدراسیون‌ها، کمیته‌های بین‌المللی، ورزشکاران آزاداندیش در هر گوشه جهان؛ همه باید برخیزند. زیرا اگر خانه‌ی یک ورزشکار پناه امن نباشد، هیچ رقابتی معنایی نخواهد داشت.

مرگ این عزیزان، نه پایان که آغاز است. آغاز یک مطالبه، یک ایستادگی، یک ثبت در حافظه تاریخی ملت. ملت ما فراموش نخواهد کرد که چگونه «خانه» به هدف تبدیل شد، و چگونه «ورزشکار» به شهید.

حالا ما باید نام‌شان را بنویسیم. بلند و روشن. در قاب عکس‌ها، در سالن‌های ورزشی، در متن کتاب‌های فردا.

تا بماند، تا یادمان نرود، تا تاریخ نیز در برابر مظلومیت‌شان، سرافکنده نماند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا