بهروز یوسفی خواننده و بازیگر : هنر ، جایی برای دروغ نداره
وقتی آواز، نقش میشود و نقش، ترانهای بیصدا...

خبرنگار پایگاه خبری پلاک امروز با بهروز یوسفی خواننده و بازیگر هم کلام شده و گفتگوی مفصلی انجام داده که با هم می خوانیم.
شما در کنار خوانندگی، تجربه بازی در تئاتر و حتی سینما رو هم داشتید. چطور وارد دنیای بازیگری شدید؟ خیلی ساده و از علاقه شروع شد. توی بروجرد، تئاتر همیشه برای من یه چیز جادویی بود. انگار یه در مخفی بود به دنیای آدمهای دیگه، رنجها و شادیهاشون.
اول با تئاترهای محلی شروع کردم، بعد کمکم یاد گرفتم چطور توی نقشها زندگی کنم. نه اینکه فقط دیالوگ حفظ کنم؛ زندگی کنم، حس بگیرم، ببخشم. اولین کار سینماییام هم تجربه خاصی بود. از اون تجربهها که رد میشی ولی یه تیکهات اونجا جا میمونه.
به نظرتون بازیگری و خوانندگی چه شباهتی دارن؟ خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم. توی هر دو، باید خودتو ببری کنار. باید بری توی دل یه حس، یه موقعیت، یه اتفاق.
چه وقتی که میخونی، چه وقتی که بازی میکنی، مهم اینه که راست باشی. آدمها راست بودن رو حس میکنن.
نقش احساس توی کارهای هنری شما چقدره؟ بیشتر تکنیک رو مهم میدونید یا دل؟
تکنیک بدون دل، مثل گلدون پلاستیکی میمونه. خوشرنگه ولی بویی نداره.
من همیشه گفتم، احساس اصل ماجراست. تکنیک، ظرفه. ولی اون عطری که تو هوا پخش میشه، از دل میاد. من اگه یه آواز بخونم یا یه دیالوگ بگم و خودم اشک تو چشمم نیاد، مطمئنم شنونده هم چیزی حس نمیکنه.
امروز چقدر نیاز داریم به حفظ موسیقی ایرانی؟ مخصوصاً برای نسلهای جدید؟ ما یه گنج داریم، که داریم خاک میریزیم روش. موسیقی ایرانی فقط یک سبک نیست، بخشی از روح ماست. اگر فراموشش کنیم، بخشی از خودمونو گم میکنیم.
نسل جدید گاهی صدایی که درد توشه نشنیده. ما باید صداهای گذشته رو، زخمها و زیباییها رو برسونیم بهشون. وظیفهمونه. موسیقی مثل رودخانهست. اگه جریان نداشته باشه، میگنده. باید جاریش کنیم، حتی اگه قطرهقطره.
بهنظرتون چرا بعضی صداها موندگار میشن ولی بعضیها نه چون بعضی صداها «قصه» دارن. خاطره دارن. یه پشتوانه از زندگی پشتشونه. وقتی صدایی از رنج، از عشق، از تجربه بیاد، میمونه. چون مخاطب خودش رو توش پیدا میکنه. ولی صدایی که فقط واسه دیدهشدن یا بازار ساخته شده، عمرش اندازه همون ترند بودنه… یه لحظه، نه بیشتر
اگر بخواید یه توصیه به هنرمندهای جوانتر بکنید، چی میگید؟ خودتون باشید. دنبال نسخهبرداری از بقیه نباشید. صدای خودتونو پیدا کنید. و از همه مهمتر: صادق باشید. چون هنر، جایی برای دروغ نداره.
یه آرزوی هنری دارید که هنوز بهش نرسیدید؟ آره، خیلی هم. دوست دارم بتونم یه مجموعه موسیقی تولید کنم از دل زندگی. از شعرهایی که مردم عادی گفتن، از قصههایی که واقعی هستند.
دلم میخواد صدای من، یه گوشهی سفرهی دل مردم بشینه. نه فقط تو گوشیها، نه فقط تو سالنها. تو دلها.
بهروز یوسفی، فقط یک خواننده یا بازیگر نیست؛ صدای انسانی است که از صحنههای زندگیاش عبور کرده و هنوز به زبان دل، حرف میزند. مردی که بیآنکه فریاد بزند، حضورش شنیده میشود. هنرش، در صداقتش ریشه دارد. در اشکهایی که بیصدا جاری میشوند، و نغمههایی که بیتظاهر در دل مینشینند.
اکرم شعبانی