بازخوانی نقش زنان در توسعه ورزش ایران

در ادامه سیاستگذاریهای هدفمند وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و کمیته ملی پارالمپیک، حضور زنان در جایگاههای راهبردی ورزش کشور پررنگتر شده است. انتصاب همزمان دو زن در مقام سرپرستی کاروانهای ورزشی ایران در دو رویداد مهم بینالمللی، گواهی روشن بر تثبیت تدریجی گفتمانی است که بر شایستگی، تجربه و ظرفیت زنان تکیه دارد.
ورزش ایران در دهههای گذشته، بهویژه پس از انقلاب اسلامی، مسیر دشوار اما مستمری را در توسعه حضور زنان در ساختارهای رسمی و اجرایی طی کرده است. از روزهایی که فعالیت بانوان در ساختمان حجاب و انجمنهای ورزشی شکل گرفت تا امروز که زنان بر کرسیهای ملی و بینالمللی تکیه زدهاند، نشان از پایداری و رویکردی راهبردی دارد که به تدریج در ساختار تصمیمسازی ورزش نهادینه شده است.
در آخرین گام از این مسیر تحول، دو انتصاب مهم و معنادار صورت گرفته است:
در بازیهای جهانی دانشجویان در چنگدو چین، دکتر فریبا محمدیان، استاد دانشگاه، معاون کنونی توسعه ورزش بانوان، و یکی از باسابقهترین چهرههای اجرایی و علمی ورزش، به عنوان سرپرست کاروان ورزش ایران انتخاب شده است. حضور پیشین او در مسئولیتهایی همچون نایبرئیسی فدراسیون والیبال و قایقرانی، ریاست فدراسیون اسکیت، و عضویت در شوراهای تخصصی ورزش، مهر تأییدی بر توانمندی مدیریتی اوست.
در سوی دیگر، در بازیهای پاراآسیایی جوانان، دکتر مریم کاظمیپور، نایبرئیس بانوان کمیته ملی پارالمپیک و معاون پیشین ورزش بانوان در دولت شهید سیدابراهیم رئیسی، عهدهدار سرپرستی کاروان ایران است. او از چهرههای علمی، با سابقه دانشگاهی و تسلط بر مباحث راهبردی ورزش همگانی و قهرمانی معلولان است و حضورش در این مسئولیت، نشان از اعتماد نهادینه به زنان کارآمد در ساختار ورزش دارد.
این دو انتصاب، تنها نمونهای از تغییر نگرش در ساختار ورزش ایران نیستند؛ بلکه نمود آشکار گفتمانی تازهاند که در وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک در حال تثبیت است. در جلسات تخصصی این نهادها، همواره بر استفاده حداکثری از ظرفیت بانوان در مدیریت، مدالآوری و سلامتمحوری تأکید شده است. همچنین، المپیادهای استعدادیابی در حوزه ورزش بانوان، از معدود برنامههای ملی هستند که با محوریت کامل زنان طراحی و اجرا میشوند.
از منظر بینالمللی نیز، زنان ایرانی امروز در کرسیهای معتبر جهانی و آسیایی حضور دارند و با تکیه بر تجربه و تحصیلات دانشگاهی، نمایندگان مؤثری برای کشور در مجامع ورزشی شدهاند. این جایگاهها حاصل سالها تلاش، همافزایی و برنامهریزی دقیق برای ارتقای نقش زنان در ورزش بوده است.
در نگاهی تاریخی، نمیتوان از نقش تأثیرگذار زنانی چون مهین فرهادیزاد (نخستین معاون زن وزارت ورزش)، رباب شهریان، فریده شجاعی، مرضیه اکبرآبادی، طاهریان، سپنجی، و موسوی در تثبیت بنیانهای مدیریتی ورزش زنان چشم پوشید. آنان با رویکرد تخصصمحور، زمینهساز تثبیت جایگاه زنان در تصمیمسازیهای کلان ورزش کشور شدند.
از سوی دیگر، زنان ورزشکار ایران نیز با عملکرد درخشان خود، تصویری نو از توانمندی و عزم دختران ایران ارائه دادهاند. از نخستین مدال طلای جهانی در ووشو توسط خدیجه آزادپور، تا افتخارآفرینی خواهران منصوریان در میادین بینالمللی، و کسب مدالهای المپیکی توسط ساره جوانمردی (پاراتیراندازی)، زهرا نعمتی (پاراتیروکمان)، ناهید کیانی و مبینا نعمتزاده (تکواندو)، هر یک سنگبنایی برای افتخارآفرینی زنان بودهاند.
در رشتههای تیراندازی و تیروکمان نیز نامهایی چون الهه احمدی، مبینا فلاح، نجمه خدمتی، مهلقا جامبزرگ، و لیدا فریمان در ذهن علاقهمندان حک شدهاند. در تکواندو و کاراته، اکرم خدابنده و پریسا بهزادی از دیگر چهرههای درخشان این سالها هستند که نهفقط در میدان، که در مربیگری و داوری نیز میدرخشند.
ورزش زنان ایران امروز تنها در میدان مسابقه دیده نمیشود؛ بلکه در ساختار هدایت، برنامهریزی و اجرای سیاستها نیز حضوری مؤثر و پایدار دارد. این مسیر، اگر با همین دقت و باور به ظرفیتها ادامه یابد، نهتنها به توازن جنسیتی، بلکه به بهرهبرداری کامل از منابع انسانی توانمند کشور خواهد انجامید.
اکرم شعبانی