ابوالفضل پورعرب هنوز ستاره است

سال ۱۳۷۰، صفهای طولانی جلوی سینماها شکل میگرفت. مردم بلیت به دست، چشم انتظار بودند تا چهرهای تازه نفس را روی پرده نقرهای ببینند. نام فیلم، «عروس» بود. کارگردان ، بهروز افخمی. بازیگر زن ، نیکی کریمی. اما ستاره بیچون و چرای فیلم، مردی بود با نگاهی عمیق، صدایی خاص و حضوری که از همان لحظه اول در ذهنها حک میشد: ابوالفضل پورعرب.
در همان سالها، گیشههای سینما با نام او تضمین میشدند. فروش میلیونی فیلمها، نه بهخاطر تبلیغات، بلکه بهخاطر یک چیز بود: نام ابوالفضل پورعرب.
او فقط بازیگر نبود، یک جریان بود؛ جریان تازهای در سینمای ایران، که از قهرمانهای تک بعدی فاصله میگرفت و به انسانهای واقعی، عاشق، تردیدآلود و زخمخورده میپرداخت.
فیلمهایی چون «قربانی»، «مردی شبیه باران»، «آواز تهران»، «نرگس»، «نیش» و «دست های آلوده»، هر کدام تکهای از پازلی بودند که تصویری کامل از محبوبترین بازیگر آن سالها را شکل میدادند. مردی که عاشق بود، قهرمان بود، شکننده بود، و همیشه واقعی بود.
اما با گذشت سالها، بیماری آمد ، درد آمد. و پرده نقرهای که روزی جایگاه درخشش او بود، به مرور تاریک شد.
ابوالفضل پورعرب از کانون توجه فاصله گرفت. اما از حافظه مردم؟ هرگز.
این روزها، بهانه بازگشت نام او، خبر تلخیست: درگذشت مادرش. مراسمی برگزار شد، بیسروصدا، با چهرههایی اندک از اهالی سینما.
اما برای هر دلی که روزگاری با چهره او در «عروس» یا «قربانی» لرزیده، این غم، فراتر از یک سوگ خانوادگی است.
این یک یادآوری بزرگ است: اینکه چقدر فراموشکار شدهایم.
سینمای ایران امروز شاید پر از چهرههای تازه باشد، اما کمتر کسی میتواند ادعا کند که نامش تاریخ ساخته.
پورعرب، تاریخ ساخت. نه فقط برای گیشه، بلکه برای قلبها. نه فقط برای بازیگری، بلکه برای مفهوم ستاره بودن.
او اگر چه امروز پیر، بیمار و دور از کانون توجه است، اما هنوز در اوج است.
اوجی که زمان نمیتواند آن را پایین بکشد.
ابوالفضل پورعرب هنوز ستاره است، و مردی که در حافظه یک ملت نقش بسته، هرگز فراموش نمیشود.
محمد کریمی